×

منوی بالا

منوی اصلی

دسترسی سریع

اخبار سایت

اخبار ویژه

امروز : دوشنبه, ۸ اردیبهشت , ۱۴۰۴  .::.   برابر با : Monday, 28 April , 2025  .::.  اخبار منتشر شده : 0 خبر
صدای چرخ‌هایی که دیگر نمی‌چرخند

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «بابلسرخبر» به نقل از بلاغ، مینی‌بوس ابراهیم سالاریان مثل خودش پیر شده، فرمانش نرم نیست، بخاری‌اش گرم نمی‌کند و صندلی‌هایش مثل گذشته رنگ و بوی تازگی ندارند اما هنوز هر روز صبح از پارکینگ بیرون می‌آید؛ شاید دیگر مثل قبل شلوغ نباشد اما ابراهیم هنوز پای قولی که به خودش داده مانده «تا وقتی جون دارم، این ماشینو زمین نمی‌ذارم»
ما رفیق جاده بودیم، رفیق مردم، رفیق خاطره

ابراهیم سالاریان راننده‌ای که روزگار گرد سفید بر موهایش نشانده در گفتگو با خبرنگار بلاغ؛ با لحن مردی که سال‌ها خاک جاده خورده می‌گوید: من با این ماشین خندیدم، اشک ریختم، زندگی کردم. یکی از مسافرام یک روز در مسیر حالش بد شد، بردمش بیمارستان. یک‌بار خانمی باردار را تا در خانه‌‌اش رساندم. یک‌بار پسر بچه‌ای کیف پولش را جا گذاشت، دنبالش رفتم که بدستش برسد؛ این‌ها چیزهایی است که راننده بودن به من یاد داد و اینکه «آدم باشی، نه فقط پشت فرمون»

مینی‌بوس‌ها حالا خاطره‌اند، نه انتخاب

او توضیح می‌دهد: قدیما یک‌جوری بود که مردم با دل و جون سوار مینی‌بوس می‌شدند؛ مسافرها همدیگر را می‌شناختند؛ از صبح تا عصر، مثل یک خانواده بودیم. الان؟ همه عجله دارند. همه به گوشی‌هاشون نگاه می‌کنند. حرفی نیست. لبخندی نیست. حتی سلام و خداحافظی هم نیست.

ابراهیم اعتقاد دارد که تکنولوژی با تمام خوبی‌هایش، بخشی از انسانیت روزمره را گرفته است.

این راننده پیشکسوت ادامه داد: الان مردم به‌دنبال سرعت هستند، دنبال راحتی اما ما با دل می‌رفتیم. با دل، کار می‌کردیم. آن وقتا یک مسافر اگر دیر می‌رسید، ما صبر می‌کردیم. الان اسنپ یک دقیقه برای مسافر نمی‌ایستد یا اینکه کرایه اضافه می‌خواهد.

تعمیرگاه، خانه دوم راننده‌ها

سالاریان بیان داشت: من دیگر تعمیرگاه را بهتر از خانه‌‌ام می‌شناسم. هر ماه یک خرج جدید. یک روز روغن. یک روز تسمه. یک روز ترمز. یک روز کولر. هزینه‌ها خفه‌مان کرده است؛ درآمد کمتر شده اما خرج ماشین بیشتر.

ابراهیم لبخند تلخی می‌زند: گاهی فکر می‌کنم، اگر همین الان ماشین خراب شود، دیگر نمی‌توانم درستش کنم. نه پولش را دارم، نه توانش را اما باز صبح زود بیدار می‌شوم، سوییچ را می‌چرخانم، می‌زنم بیرون… شاید هنوز یک نفر باشد که من را بخواهد.

در جستجوی احترام از دست‌رفته

وی می‌گوید: ما روزی ستون یک شهر بودیم. الان دیگر ما را نمی‌بینند. مسافرها انگار فقط دنبال رسیدن هستند، نه رفاقت. من هم دیگر گاهی خودم را در آینه نمی‌شناسم. انگار دارم محو می‌شوم.

با تمام این حرف‌ها، در ته صدای ابراهیم هنوز امیدی هست؛ امیدی که از جنس بنزین و دود نیست، از جنس خاطره است.

اگر برگردم به عقب، باز هم راننده می‌شم

این راننده مینی‌بوس در جواب سوال خبرنگار که اگر برمی‌گشتی به عقب، باز هم مینی‌بوس‌داری رو انتخاب می‌کردی؟ جواب می‌دهد: بله؛ با همه تلخی‌های کاری. من پشت فرمون بزرگ شدم. این ماشین، یک بخش از وجود من است. یک روزی که دیگر نتوانم رانندگی کنم، دلم برای همین بوق‌زدنای ساده تنگ خواهد شد.

راننده‌ای که هنوز به صدای موتور مینی‌بوس دل‌بسته است

روایت زندگی ابراهیم سالاریان؛ ۴۷ سال رانندگی در دل شهر، میان خاطرات فراموش‌شده است؛ هنوز هر روز صبح با صدای موتور ماشینش بیدار می‌شود. هرچند این روزها دیگر خبری از صف‌های طولانی مسافران نیست و صندلی‌های خالی بیشتر از قبل به چشم می‌آیند اما برای ابراهیم، این کار هنوز شرافت دارد. هنوز عاشق فرمان ماشینش است. هنوز وقتی در آیینه‌ بغل، چهره‌ آشنای مسافری را می‌بیند، لبخند روی لب‌هایش می‌نشیند.

او توضیح می‌دهد: الان دیگر مردم سوار مینی‌بوس نمی‌شوند؛ همه رفتند سراغ اسنپ و تاکسی‌های اینترنتی اما یک زمانی، ما انتخاب اول مردم بودیم. مردم صف می‌بستند. جا نبود، سرپا می‌ایستادند. کنار راننده می‌نشستند. از اول تا آخر مسیر با من حرف می‌زدند، می‌خندیدند. الان آن روزها فقط شده خاطره…

ابراهیم این جملات را با صدایی آرام اما پر از حسرت می‌گوید. در دل شلوغی و شتاب حمل‌ و نقل مدرن، مینی‌بوس‌ها دیگر جایی در اولویت‌های مردم ندارند اما همین وسایل نقلیه که حالا بیشتر به نوستالژی شباهت دارند تا انتخاب روزمره، روزگاری نبض تپنده‌ تردد شهری بودند.

سالاریان درباره فشار اقتصادی می‌گوید: استهلاک ماشین خیلی بالا است؛ فقط یک جفت لاستیک بخواهید عوض کنید، باید چند میلیون پول بدهید. روغن موتور، ترمز، دیسک و صفحه، همه‌ چیر گران شد. ماشین رو باید دائم تعمیر کنید، چون همیشه در راه است. خرج پشت خرج. یک بار تصادف کنید یا موتور بسوزد، باید خدا خدا کنید بتوانید دوباره ماشین را راه بندازید.

با نگاهی به خیابان‌ها و ایستگاه‌هایی که حالا دیگر خلوت‌تر شده‌اند، می‌توان فهمید که سهم مینی‌بوس‌ها از جابه‌جایی شهری، به طرز محسوسی کاهش یافته است؛ سلیقه مردم عوض شده، خواسته‌هایشان تغییر کرده و حالا ترجیح می‌دهند با یک اپلیکیشن و بدون معطلی، سوار خودرویی راحت شوند.

اسنپ و تاکسی‌های بی‌سیم کار ما رو کساد کردند

ابراهیم گلایه می‌کند: الان دیگه رقابت ناعادلانه است. آن‌ها بدون اینکه صف بایستند یا ایستگاه داشته باشند، مسافر می‌زنند. برخی‌ها از مالیات و مجوز هم فرار می‌کنند. درآمدها بیشتر، هزینه‌‌ها کمتر؛ اما ما؟ ما ماندیم با یک مینی‌بوس پیر که دیگر جان ندارد…

با این‌همه، هنوز هم شیرینی خاطرات، تلخی امروز را برای ابراهیم کمی قابل‌تحمل‌تر می‌کند. بچه‌های مدرسه، مسافرهای سرپایی، خنده‌های بی‌دلیل… وقتی از خاطراتش می‌پرسم، چشم‌هایش برق می‌زند.

ابراهیم با چشمانی پر از اشک ادامه داد: یادش بخیر… بچه‌های مدرسه تا من را می‌دیدند، از ته کوچه می‌دویدند. همیشه سر اینکه چه کسی صندلی جلو بشیند، دعوا بود. بعضی‌ها می‌گفتند آقا کنار پنجره بنشینم؟ بعضی‌ها از در عقب می‌پریدند بالا، فقط برای اینکه زودتر سوار شوند. صدای خنده‌ها، کیف مدرسه‌هایی که از پنجره بیرون بود، هنوز توی ذهنم ماندگار است. گاهی‌اوقات آهنگ می‌گذاشتم، با هم می‌خواندند. آن روزها نمی‌گذشت، پر از زندگی بود.

ابراهیم لحظه‌ای سکوت می‌کند. به جاده روبه‌رو خیره می‌شود. صدای آرام ماشین در خیابان خلوت، به‌تنهایی موسیقی خاطرات اوست.

راننده بودن یعنی شریک زندگی مردم بودن

او می‌گوید: ما فقط راننده نیستیم، ما شریک روزهای مردم بودیم. در روزهای بارانی، در روزهای امتحان، در خرید عید، در وقت‌هایی که کسی حالش بد بود. ما فقط جابه‌جا نمی‌کردیم، گوش می‌دادیم، می‌خنداندیم، کمک می‌کردیم. الان فراموش شدیم، اما فراموش نمی‌کنیم. هنوز هم که کسی سوار می‌شود و یک خسته نباشید می‌گوید، قلبم گرم خواهد شد؛ من با این ماشین زندگی کردم. این حرفه سخت، اما خاطراتش شیرین است…

ضرورت ارتقای ایمنی جاده‌های مازندران

محسن محمدنژاد سرپرست اداره کل راهداری و حمل و نقل جاده‌ای استان مازندران در جمع خبرنگاران ضمن گرامیداشت روز ملی ایمنی و حمل و نقل اظهار کرد: ارتقا ایمنی جاده‌ها دغدغه همیشگی و اولویت اصلی راهداران مازندران و بسیار حائز اهمیت است.

وی خاطرنشان کرد: با توجه به تردد میلیونی در جاده‌های مازندران، اجرای روکش آسفالت، خط کشی، نصب علائم، آشکارسازی نقاط پر حادثه، شانه‌سازی، تعویض گاردریل با نیوجرسی، رنگ‌آمیزی پایه‌ها و نرده‌ها، شستشو و ساماندهی علائم، اصلاح قوس‌ها و… با جدیت در دست اجرا است.

سرپرست اداره کل راهداری مازندران افزود: ایمنی باعث توسعه اقتصادی در کشور می‌شود و حساسیت‌ها در این بخش توسط همکاران ما بسیار جدی گرفته می‌شود.

محمدنژاد تصریح کرد: در جهت ارتقای سطح ایمنی و سهولت تردد وسایل نقلیه در محورهای مواصلاتی استان بازسازی، نوسازی و تعمیر و نصب ۹ هزار و ۷۱۰ عدد تابلوی علائم اخطاری و انتظامی و هدایت مسیر، پاک‌سازی و شستشوی ۱۶ هزار و ۱۷۵ عدد انواع تابلوی علائم اخطاری و انتظامی و هدایت مسیر و احداث و بازسازی ۱هزار و۱۴۰متر مربع تابلوهای اطلاعاتی طی یک سال گذشته توسط اکیپ‌های راهداری انجام شد.

وی در خصوص اجرای عملیات روشنایی راه‌ها گفت: ۴۴۵ کیلومتر تعمیر، نگهداری و به‌روزرسانی سیستم روشنایی راه‌ها و تونل، احداث ۱۰ کیلومتر، نصب و تعمیرات ۱۹۰۰عدد چراغ چشمک زن، نگهداری و راهبردی تونل های هوشمند به طول ۵ و نیم کیلومتر در محور هراز و اجرای ۵۱ روشنایی نقطه ای در سال گذشته انجام شده است.

سرپرست اداره کل راهداری مازندران عنوان داشت: ایمن‌سازی محورهای مواصلاتی و تداوم جریان پیوسته ترددهای ایمن جاده‌ای از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است که کوچک‌ترین عامل بازدارنده در این جریان پیوسته، صدمات جبران ناپذیری را به طور مستقیم و غیر مستقیم وارد خواهد ساخت.

پایان یک مسیر، آغاز یک خاطره

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «بابلسرخبر» به نقل از بلاغ، روز ایمنی و حمل‌ و نقل، روز گفتن از چراغ‌راهنما و کمربند ایمنی نیست؛ روز گفتن از آدم‌هایی‌ است که سال‌ها ایمنی و حمل‌ و نقل را با دست‌های پینه‌بسته‌شان زنده نگه داشته‌اند.

ابراهیم سالاریان، یکی از صدها چهره‌ خاموش این عرصه، امروز شاید دیده نشود، اما صدای موتور مینی‌بوسش هنوز در خیابان‌ها نفس می‌کشد.

آهسته‌تر از قبل، اما با همان عشق همیشگی.

گزارش: بهناز مقدس

انتهای خبر/

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.